باسلام خدمت همه دوستان

سال نو رو به همه تون تبریک میگم امیدوارم سال خوبی رُ داشته باشید پرازسلامتی وتندرستی و پراز شعرُ ترانهُ موسیقی ودنیا به کامتون باشه

اما انریکو ایگلسیاس

انریکو با نام کامل انریکومیگوئل ایگلسیاس پریسلردر8مه1975دراسپانیا به دنیا امددرشهر مادرید

پدرش خولیو از هنرمندان مطرح کشورش و مادرش روزنامه نگار معروفی بنام ایزابل پریسلر ارستریا هست

والدینش در 8سالگی از هم جدا شدند و او عازم امریکا شددر سال 1991 اولین البومش را به نام چیزهایی از عشق بیرون دادکه تمام کارهای این البوم مخفیانه توسط انریکوحتا بدون اطلاع خانواده انجام داده شد وی اکنون دارای 8البوم هست که رکورد25 میلیونی از فروش این البومها بدست اورده

او هیچ وقت ساعت به دست نزده با همه ثروتش بیش از 20دلار در جیبهاش نمیذاره و به خودش عطر نمیزنه و روزی 5بار مسواک میزنه و قبل از اواز خواندن حتمن باید چای چینی بنوشه

اما پدرش خولیو از هنرمندان محبوب منه که بسیار دوستش دارم و دروازه بان رئال مادرید بوده که به دلیل تصادف و مصدومیت فوتبال و کنار گذاشت از خواننده های محبوب خولیو گوگوش واستاد شجریان هستش که بسیار دوستشون داره من شخصن خولیو رو به انریکو ترجیح میدم


به من بگو او کیست

به من نمی توانی دروغ بگویی

همان کسی که عاشقش شده ای

ونامش را نمی گویی

چه چیزی باعث بوجود امدن

چنین احساسی در تو شد؟

مگر چه میتوانستم به تو بدهم

که تا بحال ندادم؟

مگر کمبود عشق میان من و تو

بقدری بود که تومرا

فراموش کنی؟

مگر کمبود عشق میان من و تو

به قدری بود که تو

به دیگری دل بستی؟

دیگر تظاهر کردن فایده ای ندارد

اشکهایی که ازچشمانت فرو میریزند دیگر

متعلق به من نیستند

ولی چه میتوانم بکنم

حالا که تو چنین تصمیمی گرفته ای

چه میتوانم بکنم؟

حال که دیگرهمه چیزراازدست داده ام

مگر کمبود عشق میان من وتو

به قدری بوده که تو مرا فراموش کنی؟

فراموش کنی؟

مگر کمبود عشق میان من و تو

به قدری بود که تو

به دیگری دل بستی؟

من  ترانه های ترجمه زیادی تهیه کردم و سر فرصت براتون میذارم از انریکو هم ترانه های زیادی دارم قد یه کتاب اما وقت زیادی ندارم واسه همین همین یه ترانه رُ واسه تون میذارم امیدوارم که منُ ببخشید

با درود به همه دوستای گلم

امیدوارم  زنده گی به کامتون باشه وسلامتی رفیق راهتون

نمی خوام  انرژی منفی بدم از همه تون ممنونم که انقد اقبال نشون میدید نسبت به ترانه های ترجمه

ولی میخوام کمی هم درد و دل کنم با شما دوستای گلم قبل از هر چیزی بگم که من اصلن مترجم یا چیز دیگه ای نیستم تمام ترانه های ترجمه رو تهیه می کنم خیلی از مجموعه هایی که خودم دارم مثل گانزا روزز یا پینک فلویدوبهتون هنوز معرفی نکردم یه دوستی تو پست قبلی اومد و گفت این ترانه رو از جای دیگه دزدیدی و اینقد کلاس نذار واسه خودت  پستت و بردار تا من یه پست واسه این کارت نذاشتم من احساس کردم این دوست یه نمه بیمار هست منم با پوز خندی ویه جواب محکم از کنار این مسئله گذشتم هنوز که هنوزه من برنامه ها دارم و میخوام کارای خوبی واسه تون بذارم

دیروز تو جلسه ای نشسته بودیم یه دوستی ترانه ای خوند و مسئول جلسه از همه که هیچکدوم تخصص ترانه هم نداشتن در مورد ترانه صحبت کردن اسم همه رو اورد الا اسم منو که خیلی حرف در مورد این ترانه داشتم حتا دوستان چن دفه گوشزد کردن و از مسئول جلسه خواستن ولی ایشون خودشو به کوچه علی چپ زده بود

به هر حال بعضی ها اینجوری فکر میکنن که میتونن دیگرانو کوچیک کنن یا به اصطلاح محوشون کنن غافل از اینکه نمیدونن با این کارا طرفشونو بزرگ میکنن من بازتاب این رفتار و بعد از جلسه تو حرفایی که بچه ها میزدن دیدم وحتا اس ام اس هایی که داده شد خیلی جالب بود من هر چن ماه یه بار به اون جلسه میرم ولی

بگذریم  این چیزا مال من و شما مخاطبای عزیزم نیست ذات ادما با هم فرق میکنه بگذریم بگذریم


میخوام سلن دیون و بهتون معرفی کنم من از این دست خواننده ها خوشم میاد مثل ماریا کری و و و

چن مدت پیش خونه دوستی هنر مند بودیم رها عزیز به اتفاق دو دوست دیگه نریمان و عالین

بعد از خوندن شعری از پابلو نرودا که کتابشو من داشتم وبه عالین دادم وازش خواستم بخونه رفتیم به سمت نقاشی های رها که برای نمایشگاهی تو تهران اماده میشد و پس از بازدید از نقاشی ها با خوردن مشروبی اعلا من رفتم به کتابخونه رها و به سلن دیون بر خوردم و این مجموعه رو برای مطالعه گرفتم با من همراه بشید لطفن

سلن دیون در 30 مارس1968 در خانواده ای 16 نفری به دنیا امداو در حالی که 12 سالش بود اولین ترانه شو با کمک مادرش روی نواری از دمو ضبط کرد سلن دیون تو کانادا در ایالت کبک که نصف فرانسوی زبان هستن به دنیا اومد پس طبیعطن اولین اجرا های اون به زبان فرانسوی بوده

سلن دیون به کمک رنه انژیل که همسر او هست پله های ترقی رو طی کرد او از سال 1981 تا 1989 چندین البوم ساخت اما اولین البوم اون که به زبان انگلیسی بود در سال 1990 به بازار عرضه شد به نام تفاهم که600000نسخه در کانادا و 200000هزار نسخه در کشور های دیگه به فروش رسید

او در سال 1993 البوم به رنگ عشق و وارد بازار کرد که 1000000 نسخه در کانادا فروش کرد

سلن دیون موفقیتهای زیادی در عرصه موسیقی داشته او در سال 1998 خواننده گی فیلم تایتانیک رو بر عهده داشته به کار گردانی جیمز کامرون

او صاحب یه فرزند پسر به نام رنه چارلز است

ترانه ای از البوم بیایید درباره عشق صحبت کنیم 1997


چرا    اوه     چرا

ایا نمی دانی که هدف من تو هستی

برای عشقم    زنده گیم    بودنم

قلبم بدون تو می میرد

سعی کردم غرورم را زیر پا بگذارم

اما احساس کردم قلبم از درون می لرزد

ای کاش نمی دانستم

چراکه نمی توانم اجازه بدهم بروی

چرا؟

چرا هنگامیکه به چشمانت نگریستم

احساس غرور کردم قلبم گریه رو اغاز کرده

عزیزم

هنگامی که تو را با دختری دیگر دیدم

اوه      چرا؟

چرا مجبور بودی دروغ بگویی


بخاطراینکه احساس کردم مرگ اعتماد فرا رسیده

چرا    اوه   چرا

هنگامیکه همچنان دوستت دارم

وداع کردن بسیار سخت است

چگونه میتوانی بگویی چیز مهمی نبود

چون تمام رویا های منو بر باد دادی

تنها یک شب تو را در بر گرفتم

وقتی که میدانی در بسترم ارمیده بودی

سعی کردم غرورمو زیر پا بگذارم

ایا باید به ارامی اینجا رو ترک کنم

یا ممکن است بگویی همه چیز مثل گذشته هست

هنگامی که تو را دیدم

هرگز فراموشت نخواهم کرد

هنگامی که همچنان دوستت دارم

وداع کردن سخت است



ترانه ای از البوم روزی جدید فرا رسیده است2001

سرانجام

عشق من نمایان شده است

و روزهای تنهاییم به سر رسیده

اوه     اری     اری   سرانجام

اسمانهای بالا ابی هستند


قلبم پوشیده از سبزه و گل هست

در شبی که به تو نگریستم

رویایی رفتم

رویایی که من میتوانم در موردش صحبت کنم

رویایی که من می توانم خود را فرا خوانم

هیجانی پیدا کرده ام که بفشارم


گون هایم را به تو

هیجانی که هرگز احساس نکرد ه ام

او   اری   اری

وتو لبخند میزنی      لبخند میزنی

وطلسم موثر واقع شد

زیرا اینجا در بهشت هستیم

بخاطر اینکه تو سر انجام از ان منی






ادامه نوشته

Love Don't Live Here Anymore
(Hold me darling, you know that I really, really love you)
Oh lady, oh lady, my heart is crying
Can't holding back, keep on trying
You went out off that door
Love don't live here anymore
Oh let me, oh let me explain
Love don't live here anymore
Oh let me, oh let me explain
Love don't live here anymore
Troubles stole my paradise
Was our love just blind ?
Look what you have done to me, my love
You can still win back my heart
Love can find a way
Got my love lying in your hands
Oh, still I can't explain
Why you went away
So, I ask again have you gonna stay
I feel just the same
Love might come again
Emotion, emotion
Oh lady, oh lady, my one and only
You've been gone
I'm feeling so lonely
You went out off that door
Love don't live here anymore
Oh let me, oh let me explain
Love don't live here anymore
(Hold me darling, you know that I really, really love you)
Could I ever love you more babe
Than I did before
See you through the eyes of love, my love
I gave everything, how could you
Were to blind to see
But my love is still for you babe
Still I can't explain
Why you ran away
So I ask again
Have you gonna stay
I feel just the same
Love might come again
Emotion, emotion

عشق دیگر این جا زندگی نمی کند

مرا در یاب عزیزم میدانی که واقعا دوستت دارم

آه بانو..آه بانو...قلبم می گرید

نمیتوانی به گذشته برگردی پس ادامه بده و تلاش کن

تو از آن در بیرون رفتی

و عشق دیگر این جا زندگی نمیکند

آه بگذار بگذار شرح دهم

که عشق دیگر این جا زندگی نمیکند

مشکلات بهشت مرا دزدیدند

آیا عشق ما نافرجام بود؟

ببین با من چه کرده ای عزیزم

تو هنو ز میتوانی فاتح قلب من باشی

عشق می تواند راهی بیابد

بگذار عشق من در درستانت آرام بگیرند

آه هنوز نمیتوانم بفهمم

که چرا ترکم کردی

پس دوباره می پرسم

میخواهی بمانی؟

من هنوز همان احساس را دارم

عشق ممکن است دوباره باز گردد

عشق و احساس

آه بانو آه بانوی تنها و یگانه ی من

تو را برده امند

و من بسیار احساس تنهایی می کنم

تو از آن در بیرون رفتی و عشق دیگر این جا زندگی نمیکند

بگذار بگذار شرح دهم

که عشق دیگر این جا زندگی نمیکند

مرا در یاب عزیزم میدانی که حقیقتا دوستت دارم

آیا می توانم بیش از این تو را دوست بدارم عزیزم

بیش از آن چه قبلا دوست داشتم؟

تو را با چشمانی عاشق مببینم عشق من

همه چیز را باختم چطور توانستی

همه چیز را نادیده بگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اما عشق من هنوز از آن توست عزیزم

هنوز نیمتوانم بفهمم که چرا گریختی

پس دوباره می پرسم میخواهی بمانی

هنوز همان احساس را دارم

عشق ممکن است دوباره بازگردد

عشق و احساس

عشق دیگر این جا زندگی نمی کند از

آلبوم بگذار از عشق بگوییم

مدرن تاکینگ

بگذار از عشق بگوییم

مدرن تاکینگ

بگذار از عشق بگوییم

مدرن تاکینگ

بگذار از عشق بگوییم

مدرن تاکینگ

بگذار از عشق بگوییم

مدرن تاکینگ

بگذار از عشق بگوییم

مدرن تاکینگ

بگذار از عشق بگوییم

مدرن تاکینگ

ادامه نوشته

با سلام خدمت دوستای خوبم

میخواستم  تو این قسمت اخرین مصاحبهءنیروانا رو که یک سال قبل از مرگش ازش گرفته شده بود رُ واسه تون بذارم ولی به دلایلی نمی تونم تو این پست چن تا ترانه از نیروانا ویه ترانه از خودم که تو پست های قبلی داشتم رُ میذارم که نتونسته بودم به خوبی دعوت کنم تا بازدید مناسبی ازش بشه


سکوت

من اینجام

من اینجام

ساکت


روشنُ واضح

این چیزیِ که من هستم

من مرده اَم

اه

اه

اه

مرگ

باخشونت

هیجان درست همین جا

مرده

 برو به جهنم

من اینجام درست همینجا

مرگ

چیزیِ که هستم

برو به جهنم

برو به زندان

پشت اون

جنایت

من اینجام

شانست رُ امتحان کن

مرده





احمق


مثل اونا نیستم
ولی می تونم وانمود کنم

خورشید رفته

اما من هنوزم نوری دارم

روز تموم شده

اما بهم خوش میگذره

فکر کنم احمقم

یا شاید فقط شادم

فکر کنم فقط شادم 3

دلم شکسته س

اما چسب دارم

کمک کن نفس بکشم

وبا خودت تعمیرش کن

دورو بر غوطه می خوریم

و به ابرها اویزان میشیم

بعد پایین می اییم

وخماری می کشیم  خماری میکشیم 3

خورشید را بخراش

به خواب برو

ارزو کن

روح کم بهاست

درسها یاد گرفته شد

برام ارزوی موفقیت کن

سوخته گی رُ اروم کن

منُ بیدار کن

مثل اونا نیستم

اما میتونم وانمود کنم

خورشید رفته

اما من هنوز نوری دارم

روز تموم شده


واما ترانه خودم


بازی از نو    رقاصهء تکنو

هی چرخ زدی با من     هی چرخ زدم با تو

هر نت به نت ما شد      یک سمفونی باروت

شلیک شدیم با هم         رو گُردهء هر تابوت

ما فاتح مغلوبیم            مدلول جهان هیچه

وقتی که خدا مرده س    توو فلسفهء نیچه

گفتی که شریکی نیس     یعنی که خدا تنهاس

مشکوک به زن میشم     وقتی که خدا با هرجاس

این فتنه میون ما           نقطهء تلاقی شد 

هر پنجرهء بسته           با نسیمی یاغی شد


باسلام خدمت دوستان عزیز

تصمیم دارم شما رو با گروه نیروانااشنا کنم  که این شناخت در دو پست مجزا انجام میگیره امیدوارم بپسندید

نیروانا گروهی بوده که در دههء 90 جزوء محبوبترین گروه ها بشمار میرفته که درسال 98درابردین واشنگتن شکل گرفته

اعضای گروه

کرت کوبین که در20 فوریه1967درhoquiamبه دنیا امد

کریست ناووسلیک نوازنده گیتار باس متولد 16می1965

دیوید گرول نوازنده درامزمتولد14 ژانویه 1969 تشکیل میدهند

قابل ذکرِ که نوازنده های دیگه ای مثل جیسن اورمن که دومین گیتاریست انها بود یاچنینگ درامر اول گروه بوده اند که گروه را ترک کردند

اولین البوم گروهnevermind بود که موجب انفجار نام گروه در سطح جهان شدکه همزمان با ورود دیوید گرول به گروه بودکه با کمپانیgeffen records بسته شدکه ساختار متن ارام وکر سریع داشت و در سال 92 در صدر اول جدول امریکاب بالاتر از مایکل جکسون و دایر استرینز قرار گرفت ونخستین قطعه البوم در انگلستان در رتبه اول قرار گرفتک رت کوبین در سال 92 باکرتنی لاو ازدواج میکنه  که حاصلش یه دختر به نام فرانسیس هست

کرت کوبین از مادری خدمتکار وپدری مکانیک به دنیا امد که زنده گی شادی تا هفت ساله گی قبل از طلاق پدر ومادرش داشت او در یازده ساله گی عاشق اثار گروه sexpistols بود

کرت در 5 اوریل 1994با یک شات گان به اتاق کوچکی در بالای گاراژ منزلش میرود و خودکشی میکنداو پرچم دار سبک کرانج بوده


متن مختصر کرت قبل خود کشی


فرانسیس و کرتنی من در محراب شما خواهم بود

کرتنی خواهش میکنم ادامه بده به خاطر فرانسیس

برای زنده گیش که بدون من شادتر خواهد بود

دوستت دارم  دوستت دارم


و یه ترانه


باور میکنی وقتی بهت میگم تو ملکه قلب منی؟

لطفن فریبم نده وقتی ناراحتت میکنم

اینطور که به نظر میرسدنیست

میتونی وزوز عشق منُ حس کنی  4



همیشه دسِ نا مردی    شبیه یک رفیق بوده

شقیقه بودهِ و ماشه      همیشه مرگ دقیق بوده

به زیرِ نورِ نورافکن   تپانچه حکمِ اعدامه

برایِ سگ کشی حتا   برادر طعمهء دامه

ندونسته پلی بودیم      کنارِ بشکهء باروت

سکانسِ وحشتِ فیلمه   مهُ زنجیری از تابوت

همیشه رمزِ این بازی   کلامِ یا علی بوده

زفافِ با خدا اینجا      دروغِ اولی بوده

برایِ فتحِ ازادی        به خونابه وضو شستن

کجایی مومنِ ترسو؟    خدا رُ با تبر کشتن

حرف حق

بازی از نو      رقاصه ی تکنو

هی چرخ زدی با من     هی چرخ زدم با تو

هرنت به نت ما شد     یک سمفونی باروت

شلیک شدیم با هم    رو گرده ی هر تابوت

ما فاتح مغلوبیم          مدلول جهان هیچه

وقتی که کسی مرده س    تو فلسفه ی نیجه 

گفتی که شریکی نیس      یعنی که کسی تنهاس

مشکوک به زن میشم       وقتی که کسی هرجاس

این فتنه میون ما             نقطه ی تلاقی شد

هرپنجره ی بسته           با نسیمی یاغی شد 

 

وودکا

میشینه با تو همیشه *طعم تلخی روی لبها

با تو بهترین پناهم * اخرین بطری وودکا

سهم من از تو همینه * حلقه های دود سیگار

هق هقی از سر اجبار * تنگ شونه های دیوار

بودن و نبودن من* واسه تو فرقی نداره

وقتی چشمای تو بسته س * وقتی خاموشه ستاره

این عذاب با تو بودن * همه ی زنده گیم شد

با همه پاکی عزیزم * جرم من ساده گیم شد

خیلی وقته با تو هستم * خیلی وقته با تو تنهام

منو حرفای نگفته * منو قرصای دیازپام

من تو رو همیشه میخوام * حرف قلبی بی ریا بود

قلبی اندازه ی مشتم * مشتی که پیش تو وا بود

تو دلم داغ یه حرفه * تو نخواستی من نگفتم

کاشکی سیب گونه هات شم * از رو گونه هات بیفتم

خیلی وقته با تو هستم * خیلی وقته با تو تنهام

منو حرفای نگفته * منو قرصای دیازپام

بازگشت

 

حتا نخند یک بار       از پشت این دیوار

 

عینک دودیتو           از رو چشات بردار

 

مریم مقدس نیس        اینجا دروغ گفتن

 

برای هم خوابی         فرشته ها مفتن

 

بهشت دروغی بود     برای طنازی

 

شیطان ترازو شد      شروع شد این بازی

 

زندگی بازی شد        این حکم ناخونده

 

تبخیر رنگ ها بود     رنگ خدا مونده

 

با سایه های شب       فحاشی می کردیم

 

مرگ خدا رو هی      نقاشی می کردیم

 

فاتحه می خوندیم       برای این مرده

 

قبری که خالی بود     جنازشو خورده

 

با من بخند این بار    عینکمو بردار

 

جنازه ها اینجاس      پشت همین دیوار

 

وقتی خدا بود و        تنهایی و مریم

 

اونجا فریبش داد      شیطان نا محرم

 

 

 

 

نگیر از من شکوه لحظه ها رو            چشام با تو شناختن گریه ها رو

 

تو تصویر شبی اندوه بارون                منو مه کوچه ای سر در گریبون

 

نگاهم ریخته پای در دوباره                همیشه شب نشونی از تو داره

 

چروک سایه ی تو بوده انگار              تو چین و مات این آینه هر بار

 

اگر با آه تو دلگیر و خستم                   بمون با تکه های پینه بستم

 

کمک کن با حضوری مبهم و کم           نجاتم باشی از ته مونده ی غم

 

تو با دل پیچه های شب غریبی             منو با اشک و لبخند می فریبی

 

برای من چه شیرین شکستن                تو رو با پنجره خلوت نشستن

 

بزار با اشک من شعله برقصه             برای من همین شب گریه بسه

 

نگیر از من شکوه لحظه ها رو            چشام با تو شناختن گریه ها رو

 

 

سلام ، عید همه مبارک . امیدوارم سال خوبی داشته باشید .

می خوام اعتراف کنم تا آمرزیده شوم :

خیلی وقته عاشق ترانه هستم ، باهاش راه می رم ، باهاش نفس می کشم ، با بلوغ کالش سکس می کنم و صبح ها به عشقش صورتم رو می شورم . به بکارت تمام فاحشه های دنیا سوگند هرگز کسی رو دوست نداشتم چون دوست داشتن یه دروغ بزرگ بوده و دوست نداشتن یه حقیقت تلخ . اینو به یال تمام اسب های وحشی دنیا ببندید و منو با تمام تلخی هام باور کنید .

و اما ترانه :

 

عمریه گم شده ی شهر تواَم                               شهری که اول و آخرش غمه

عمریه که زخمیه قهر تواَم                                واسه تو مردن من خیلی کمه

توی کوچه های این شهر غریب                           کسی نیس با دلم آشنا بشه

گم شدم تو غربت چشای تو                               هیشکی نیس با دلم هم صدا بشه

سهم من از تو همین بوده و بس                            بمیرم پا بگیرم تو هر نفس

همدم روزای سخت زندگی                                عمریه جون می کنم تو این قفس

ای صمیمی تر از آفتاب                                   مگه میشه از تو دور بود

مگه میشه درد کشید و                                     مثل سایه ها صبور بود

تن آفت زده ی من                                          به تو محتاجِ هنوزم

توی حسرت نگاهت                                        عمریه دارم می سوزم

چه قشنگی وقتی خنده                                       قبل بوسیدن لبهات

وقتی گم میشه تن من                                       توی ابریشم دستات

ای صمیمی تر از آفتاب                                    مگه میشه از تو دور بود

مگه میشه درد کشید و                                      مثل سایه ها صبور بود

 

 

و یه کار نسبتاً جدی با اذن به این موضوع که مصرع چهارم یک هجا کم داره .

همیشه دست نامردی

شبیه یک رفیق بوده

شقیقه بوده و ماشه

همیشه مرگ دقیق بوده

به زیر نور نورافکن

تپانچه حکم اعدامه

برای سگ کشی حتی

برادر طعمه ی دامه

ندونسته پلی بودی

کنار بشکه ی باروت

سکانسه وحشته فیلمه

مه و زنجیری از تابوت

همیشه رمز این بازی

کلام یا علی بوده

زفاف با خدااینجا

دروغ اولی بوده

برای فتح آزادی

به خونابه وضو شستن

کجایی مومن ترسو

خدا رو با تبر کشتن

کجایی مومن ترسو

خدا رو با تبر کشتن

     گاهی دلم برای خودم تنگ می شود                 دلگیر از این زمانه صد رنگ می شود

بعضی وقت ها کار های بعضی از آدم ها باعث میشه که آدم به خودش بیاد ، با خودش خلوت

کنه . کارهایی که به ظاهر باعث ناراحتی آدم میشه . ولی در واقع بزرگترین لطف رو در حق

آدم می کنه ، اونم اینه که آدم به خودش برگرده و به کنکاش و مکاشفه در درون خودش

بپردازه . به هر حال چندی پیش یکی از دوستان خبر داد که ترانه من توسط یکی از افراد

اطراف من (س. ب)  در جایی به نام خود شخص ، نه به نام من خونده شده ، هر چند من در

حدی نیستم که خودم رو شاعر بدونم یا کارهامو در حد خیلی خوب باشه ولی اینم درست نیست

که کاری یکی رو به اسم خودش بخونه .

به هر حال این دسته به قول زنده یاد حسین منزوی شاعر نیستن بلکه باعر هستن .

 

من از این دوست تشکر می کنم که حداقل کاری که در حق من کرد این بود که باعث شد به

خودم روجوع کنم و با خودم خلوت کنم ، هر چند نفس عمل زشت بود ولی من به فال نیک می

گیرم و برای این دوست آرزوی موفقیت می کنم .

                                                                                                       مسلم وفائی نژاد

 

این ترانه که می خونید ، اولین ترانه ایی بود که توی وزن نوشتم .

                 هر دومون بی خونه هستیم                 ما اسیر دست بادیم

                  گرچه در خود می شکستیم                 تن به بیراهه ندادیم

                  برای به اوج رسیدن                          دل و تا آئینه بردیم

                  توی بیراهه تردید                              قدمامونو شمردیم

                  اما پا پس نکشیدیم                         توی این طوفان یاغی

                  به سپیده سر سپردیم                       واسه حرمت اقاقی

                  من و تو فرصت اشکیم                    توی شبای پاره پاره

                  من وتو جر‌ات عشقیم                       تو سقوط هر ستاره

                 ما دو تا زخمی حسرت                      زیر شلاق زمونه

                 واسه لمس تن عشق                         ما شکستیم عاشقونه

                  برای باور پرواز                            مرحم زخم گل یاس

                 من وتو غزل نوشتیم                       روی قالیچه احساس

                رو به خورشید دلامون                      محراب آئینه ساختیم

                 رو تن سیاه ظلمت                            ما دو تا ستاره بافتیم

                توی گوش هر فرشته                        غزل و ترانه گفتیم

                 ما دو تا عاشق عشقیم                        اینو از بهار شنفتیم

                من و تو فرصت اشکیم                      تو شبای پاره پاره

                 من و تو جرات عشقیم                      تو سقوط هر ستاره

                 من و تو زخمی حسرت                     زیر شلاق زمونه

                واسه لمس تن عشق                          ما شکستیم عاشقونه 

 

               

با من بگو

با من بگو ای هم وطن     ای اشنا دور از دیار

با من بگو از شهر غم      ازجاده های بی سوار 

از کوچه باغ معرفت         از اخرین رنگین کمان

از فصل سرد و بی رمق     تا زمهریر بی زمان

تو کوچه های خاطره        با من بخون ای شب زده

به من بگو کدوم گناه        جای سکوتت لب زده

نمی دونم کدوم صدا         شعر جدائی و سرود

نمی دونم کدوم دروغ        نبض رگامون و ربود

ای پاره پاره ی وطن         بی تو چه ساده می شکنم

پیش کش اشک پاک تو    تربت پاک میهنم

با من بگو ای هم وطن   از مردمان کینه جو

از ضجه های بی اثر       تو کوچه های تو به تو

 

 

 

 

 

 

با تو من ترانه می شم

 

قسم به آبیه چشات

به شرم قبل بوسه هات

قسم به هر چی که بود

زیر گنبد کبود

پای این چرخ فلک

با همه دوز و کلک

نمی شم از تو جدا

تف و لعنت خدا

اگه باشه قسمتم

اگه خوبم یا بدم

محاله من دوباره

تو رو به کسی بدم

محاله این بار بازنده بشم

من ته خطم . . . . من ته خطم

اگه ابرا همه کوه شه

اگه دنیا زیر و رو شه

یا که سقف آسمونا

متصل به تار مو شه

نمی خوام دل نگرون شی

                       پریشون شی

مث عکسای قدیمی

گم توی گرد زمون شی

اگه زنجیر گنام

یا اسیر و تنهام

به خدایی خدا

تا نهایت بلا

من تو رو می خوام . . . . من تو رو می خوام

ترانه های جدید . . .

            

                  

 

 

              لیدر قرص اکسی                   منبع فیلم سکسی

 

              عشق هزار رو داری                 اما سوار رکسی

 

            فکرت بازیگری بود                 عشقت ماری کری بود

 

           گیس بی بی ت سیاه بود          سهمت در به دری بود

 

              از کسی ترس نداری               خلاف پامناری

 

              بچگیات یادت رفت                واکسن ضد هاری

 

             تو عقده هات زیاده                کسی یادت نداده

 

               خوشبختی آدما                    از مشکی مداد

 

           سر چار راه می ایستی            دس تو صد تا کوپن

 

            پیش تو کم میاره                 بیچاره ارسن لوپن

 

 

 

                        

 

بعضی وقتا که خیال و فکر تو

 

میزنه آتیش به این جون و تنم

 

میخوام از خونه بیام تو کوچه ها

 

زیر بارون تو رو فریاد بزنم

 

بشینم تنهای تنها با خودم

 

توی گوش کوچه آواز بخونم

 

شاید بشناسی صدای خسته مو

 

شاید اما ، من اینو نمی دونم

 

 

 

کاش می شد صدای پای تو عزیز

 

دل کوچه رو یه بار بلرزونه

 

کاش می شد نوازشای دس تو

 

سردیه شونه هامو بسوزونه

 

 

 

چشامو وا می کنم یه بار دیگه

 

همه چیز داره تو رو میده نشون

 

بسه این همه شکستن ، بسمه

 

دیگه جونمو به آتیش نکشون

 

نمی تونم دیگه آروم ندارم

 

دوریتو چه جوری طاقت بیارم

 

بیا بشکن این سکوتو نازنین

 

بگو یک بار دیگه دوست دارم

 

 

 

کاش می شد صدای پای تو عزیز

 

دل کوچه رو یه بار بلرزونه

 

کاش می شد نوازشای دس تو

 

سردی شونه هامو بسوزونه

 

برکت زن

 

 

 

 

                       «گریه نکن»

گریه نکن ای نازنین                       باید برم ای بهترین

باید گذشت از چشم تو                  راهی نمونده غیر از این

گریه نکن برای من                        گم میشه جای پای من

از جاده نگاه تو                             آه ، ای خدا ، خدای من

کهنه شده قصه ی نو                       باید که رفت از قلب تو

ای هم تبار آینه                              نگو نرو ، نگو نرو

قصه ی ما اوج صداس                    اوج تموم گریه هاس

سهم من و تو بعد از این                   دلتنگی فاصله هاس

گریه نکن ای نازنین                        باید برم ای بهترین

باید گذشت از شهر تو                     راهی نمونده غیر از این

 

       

                             «مانکن»

من مانکن و نمی خوام                    نه دیگه زن نمی خوام

برای بدبخت شدن                         تریپ خفن نمی خوام

                      وصله ی تن نمی خوام

 زن بگیرم چی میشه ؟!                       زندگی مشکی میشه

مشکی یعنی بندگی                           بنده می شم همیشه

                             من از تموم دنیا

                         فقط می خوام یه بوسه

                            دل بزنم به دریا

                          بدون خشم کوسه

زن یعنی جون گرفتن                     شاعر که جون نداره

برای دل سپردن                            یه لقمه نون نداره

برید بابا بی خیال                           دنیای ما دو روزه

نذار دو روز دنیا                             به پای زن بسوزه

                        من از تموم دنیا

                     فقط می خوام یه بوسه

                         دل بزنم به دریا

                        بدون خشم کوسه

 

اولین پست . . .

 

 

گیج و خمار و خسته                                                  تا خرخره تو قرضه

به خونه راه نداره                                                     دنیاش بدون مرزه

سر دو راهی مونده                                                   همش حالش خرابه

نون شب و نداره                                                      رو کارتونا میخوابه

خواب میره بی اراده                                                  با نفسی بریده

روی دس سیاهش                                                     طرح سرنگ کشیده

شب که میاد دوباره                                                   توی سکوت بلوار

چن تا رفیق فابریک                                                  با هم میشن هم قطار

سوزن و گرد و شیشه                                                نئشه میشن حسابی

تازه میشن مودب                                                     حرف میزنن کتابی

گم میشن تو توهم                                                     موزیک راک میزنن

برای حال بیشتر                                                      کمی کراک میزنن

صدای آژیر میاد                                                      یکی روی زمینه

همه میشن غریبه                                                      رفاقت ها همینه

می پیچه بوی اسپند                                                    توی فضای کوچه

میاد صدای قرآن                                                       زندگی خیلی پوچه

چن تا مرد غریبه                                                      جیباشونو میدوشن

برای خاک سپاری                                                    لباس شیک می پوشن

یکی خرما میبره                                                       واسه همه آدما

یکی ضجحه میزنه                                                    واسه روز مبادا

مبادا که بفهمن                                                        درد بیاد گند بازی

دو باره باز دوباره                                                    سلول و بند و قاضی

اما صدا نداره                                                         چوب خدا همیشه

یه روز از پشت ابرا                                                  حقیقت پیدا میشه